شده این قصه مجنون بیابان – آهو
بین چشم تو و لیلی، شده حیران ، آهو
تا تفعل زده ام ،خواجه شیراز سرود:
نشود ماند در این معرکه آسان ،آهو
هر کسی در هوس بوسه لبهای تو نیست
استحاله شده از گرگ به انسان،آهو
به زمین دام بینداز ، که ما تسلیمیم
من صیاد شدم گوش به فرمان،آهو
به مساوات،ببخشیم هر آنچه داریم
یک نگاه از تو و یک شعر از " احسان" ،آهو