مثل هر روز رفتنت سر کار-زندگی کوچ های اجباریست
سرنوشتت به گند میکشدت-سهمت از روزگار بیزاریست
سایه ای خسته روی دیواری-قهرمانی شکسته که امروز
همه دلخوشیش در دنیا-خواندن قصه های تکراریست
از نگاه خودت هراسانی-به خودت فحش میدهی هر روز
مثل دیوانه ای که هر لحظه-بی جهت در پی خود آزاریست
مثل بیمار خسته ای که فقط-مرگ میخواهد از پرستارش
همه ی روزهای اجباریت-مرگ ممتد،جنون ادواریست
زندگی جز همین حقارت نیست-که فقط با خودت بجنگی هی
به خودت فحش میدهی کلمات-تک تکش زخم کهنه ای کاریست
*****
دل بکن از من و غزل هایم-که من از خنده های تو سیرم
مرد رویای ساده ات دیگر-کافری بی نماز و سیگاریست!!!
*****
در سرت پرسه میزند فکری-چشم در چشم کلت میدوزی
در سکوتت تفنگ می گرید-تیرها در شقیقه ات جاریست!
*****
بعد مرگت هنوز غمگینی-توی قبرت نشسته ای تنها
مثل هر روز زندگی مرگت-روزهای سیاه تکراریست