شب پرسه های حسرت و سیگار و دود و برف ...
اصلا کسی شبیه من و تو نبود و برف...
تشییع میشدم به سر انجام تلخ خویش
نعش شناوری که به دستان رود و برف...
شیرین تر از تمامی تن ها و بوسه هاست
پک های ناگهانی سیگار و دود و برف ...
****
یک شاهکار واقعی از رنگ میشدی
ان روسری ابی سرد و کبود وبرف...
****
شاید دوباره یاد من افتاده بود که
یک شب تمام پنجره ها را گشود و برف...