میتوانست عاشقت باشد ، جمعه ها در صدای فرهاد و ...

او که امروز شاعرت شده است ، شاعر خاطرات بر باد و ...

استکانی برای خوشبختی، در کنار همیشه ی تلخم

مست خوابیده ام کنار تو ،زندگی لحظه ای امان داد و...

* * * *

زندگی لحظه ای امان میداد، روز هایم همیشه زیبا بود

چشمت از اخرین خمار خراب ،لبت از خندهات آباد و...

* * * *

اخرین لحظه ام پر از بیت است ،شاعری را که جوخه ی اعدام

بر تنش مرگ را به شعر کشید ،جسدی روی خاک افتاد و ...

میتوانست خنده ای باشد ، بوسه ای ناگهان که روی لبت ←

ثبت میشد قدم زنان در کوه،جمعه ها با صدای فرها د و...

* * * * 

امیراحسان دولت آبادی