تنهاییش را کرکس کفتار پر کردست


شهری که ان را کشته و آوار پر کردست


سرباز های روی برجک خودکشی کردند


دیدند کل پادگان را دار  پر کردست


باید که هرشب فکر آغوش جدیدی بود


وقتیکه نفس عشق را تکرار پر کردست


از کوچه مان رفتی و بردی هرچه را میشد


حالا تمام خانه را دیوار پر کردست


از قاب عکست که بپرسی خوب میداند


شب های من را ضجه های تار پرکردست


****


از جوخه اعدام میپرسم نشانت را


خونت تمام شهر را اینبار پر کردست

****

امیراحسان دولت آبادی