نیست..

در زمین آیا دل امید واری هست؟ نیست!

سیصد وچندی_نه حتی تک سواری_ هست؟ نیست!

در تن ما شهر ی یان منتظر تنها یکی

یک رگ مرد غیور سربداری هست؟ نیست!

در زمستانی ترین فصل زمین یخ بسته ایم

در دل ما باز هم شور بهاری هست؟ نیست؟

هر دعای ما فقط دست نیاز و خواهش است

بین این دستان بی حد _ دست یاری هست؟ نیست!

نام تو گرچه دمادم ورد لبها مان شده

بین ما مردان ببین شمشیرداری هست؟ نیست!

در ریا غرقیم _ آری بوی عصیان میدهیم

در میان ندبه خوانان بیقراری هست؟ نیست!