به:

                                                           همه ی دوستان شاعرم 

شاعر شوی با عقل دور اندیش قهری

با لحظه های شاد بی تشویش قهری

وقتی دعا هایت همیشه بی جوابند

یک عمر حتی با خدای خویش قهری

حالا که عرفان بره ها را گرگ کرده

با های و هوی مبهم درویش قهری

وقتی (گذشته)،( حال) عمری بدبیاریست

با فال آینده که پیشاپیش قهری 

##### 

شاید جوان باشی- ولی از غم تکیده 

با روزگار بی گناه خویش قهری 

 

2 

تا نگاهش از سکوت سرد تو لبریز شد

مثل نعشی از درختی خشک حلق آویز شد

آخرش تسلیم غم شد مثل نیشابور که

عاقبت تسلیم تیغ وحشی چنگیز شد

روز ها را با دو سه جدول به پایان و.... خودش

جدول لاینحل دلتنگی پاییز شد

او که مانند پدر بودن برایش زجر داشت

عاقبت مرد همان دلواپسی ها نیز شد

#####           

گر چه رویا ی پریدن در سرش بود عاقبت

جای پرواز از درختی خشک حلق آویز شد