کنار من جسدی از تو خواب مانده فقط
..و عکس پاره ی بیرون قاب؛ مانده فقط
چقدر شکل اتاقم عوض شده امشب
کنار پنکه ی سقفی ؛طناب مانده فقط
میان ذهن غریبم چقدر حیرانی
از ان کویر برایت؛ سراب مانده فقط
کتاب میخرم و پرسه میزنم در آن
که بوی عطر تو در انقلاب مانده فقط
****
...ومرگ هدیه ی این کلت به یکی از ماست
که یک فشنگ درون خشاب مانده فقط !!