جهان کوچکم این روزها شبیه کسی ست
که مست میکند و کور میشود اما
تمام زندگیش الکل ست و دیگر هیچ
تمام زندگیش نیچه است و مرگ خدا
****
بخوان سکوت مرا در حجوم اصواتی
که از گلوی بریده به خاک میریزد
شبیه عابر تنها کوچه ها گاهی
ترانه اش شب دلگیر را بهم میزد
****
...و من صدای کسی در گلوم جا مانده
...ومن سکون زمینی که بی خدا مانده
صدا بزن غم من را کنار تابوتم
که در سکوت غریبی که در صدا مانده ...
****
چقدر حسرت سیگار بر لبم ماندو...
چقدر در تب بوسیدنست لبهای ...
مرا ببوس که بی وقفه در نگاه منی
کمی بخند که در حسرت تماشای ...
****
جهان بدون تو اینروزهای غمگین را ...
کنار الکل اگر مست میشود با ما ...
بدون دیدنت این شهر را نمیفهمم
که مست میکنم و کور میشم اما...
****
امیراحسان دولت ابادی