دفن کردم در شبی تاریک من هابیل را

تا نبینند اهل دنیا پستی قابیل را

 

بعد عمری هم که عیسی ای شفایم می دهد

جای شکرش هی به آتش می کشم ، انجیل را

 

.... تا که ابراهیم شد ، می گفت باوحشت شبی

ذبح کردم من به جای قوچ اسماعیل را ...

 

پشت دریا مانده ام ،فرعون با لشکر رسید

نیست موسی ای که بشکافد دوباره نیل را ...

 

نیست شور زندگی ، اینجا که من خود دیده ام

قوم می بوسند جای پای عزرائیل را