آتش گرفت

آه امد تا لب حوا- جهان آتش گرفت

تا خدای عاشقش در آسمان آتش گرفت

شاخه های پیچ در پیچ درختان یک به یک

عاقبت با دستهای باغبان آتش گرفت

بعد مرجان خسته بودی- آه- داش آکل نمیر

شاعری از داغ مرگ قهرمان آتش گرفت

پیر میشد بی سبب در بازی ما ناگهان

بعد یک لبخند ققنوس جوان آتش گرفت       

خنجر رستم –  و یا از خنده ی گرد آفرید

از کجای داستان سهرابمان آتش گرفت